موضوعات
آرشیو مطالب
نویسندگان
مطالب تصادفی
- آسیب شناسی در مرمت ابنیه
- دانلود مجموعه عکس های دکور داخلی
- نقش فضای خدمات رفاهی در مجتمع های مسکونی با تاکید بر تعاملات اجتماعی نمونه موردی: مجتمع مسکونی (دراک
- علل آسیب دیدگی جاده های آسفالته
- فناوری جدید کریستالی در بتن
- دانلود فونت
- صدا، دوربین، معماری
- موزه هنرهای معاصر 2
- کارگاه سازه برفی دانشجویان ارشد در دانشکده معماری واحد شیراز
- بيش از صدها طرح خانه هاي ويلايي در قالب پي دي اف
اگر سهراب معمار می شد
من قالی بافی را یاد گرفتم و چند قالیچه کوچک از روی نقشه های خودم بافتم.
چه عشقی به بنایی داشتم. دیوار را خوب می چیدم. طاق ضربی را درست می کردم. آرزو داشتم معمار شوم.
حیف، دنبال معماری نرفتم.
... شهر من رنگ نداشت. قلم مو نداشت. در شهر من موزه نبود. گالری نبود. استاد نبود. منتقد نبود. کتاب نبود. باسمه نبود. فیلم نبود.
... شهر من رنگ نداشت. قلم مو نداشت. در شهر من موزه نبود. گالری نبود. استاد نبود. منتقد نبود. کتاب نبود. باسمه نبود. فیلم نبود.
اما خویشاوندی انسان و محیط بود. تجانس دست و دیوار کاهگلی بود. فضا بود. طراوت تجربه بود. می شد پای برهنه راه رفت و زبری زمین را تجربه کرد.
... معماری شهر من، آدم را قبول داشت. دیوار کوچه همراه آدم راه می رفت و خانه، همپای آدم، شکسته و فرتوت می شد.
... معماری شهر من، آدم را قبول داشت. دیوار کوچه همراه آدم راه می رفت و خانه، همپای آدم، شکسته و فرتوت می شد.
همدردی ارگانیک داشت. شهر من الفبا را از یاد برده بود اما حرف می زد. جولانگاه قریحه بود نه جای قدم زدن تکنیک.
در چنین شهری، ما به آگاهی نمی رسیدیم.اهل سنجش نمی شدیم. شکل نمی دادیم. در حساسیت خود شناور بودیم. دل می باختیم، شیفته می شدیم و آنچه می اندوختیم، پیروزی تجربه بود. تجربه بود.
در چنین شهری، ما به آگاهی نمی رسیدیم.اهل سنجش نمی شدیم. شکل نمی دادیم. در حساسیت خود شناور بودیم. دل می باختیم، شیفته می شدیم و آنچه می اندوختیم، پیروزی تجربه بود. تجربه بود.
سهراب سپهری -هنوز در سفرم
نظرات
مطالب مرتبط
پنل کاربری
عضویت سریع
درباره ی سایت